جدول جو
جدول جو

معنی بی سابقه - جستجوی لغت در جدول جو

بی سابقه
بی پیشینه
تصویری از بی سابقه
تصویر بی سابقه
فرهنگ واژه فارسی سره
بی سابقه
بی پیشینه آنچه که سابقه ندارد آنچه که قبلا نبوده
تصویری از بی سابقه
تصویر بی سابقه
فرهنگ لغت هوشیار
بی سابقه
Unprecedented, Unprecedentedly
تصویری از بی سابقه
تصویر بی سابقه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بی سابقه
беспрецедентный , беспрецедентно
دیکشنری فارسی به روسی
بی سابقه
beispiellos
دیکشنری فارسی به آلمانی
بی سابقه
безпрецедентний , безпрецедентно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بی سابقه
bezprecedensowy, bezprecedensowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
بی سابقه
前所未有的 , 空前地
دیکشنری فارسی به چینی
بی سابقه
sem precedentes, de maneira sem precedentes
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بی سابقه
senza precedenti, in modo senza precedenti
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بی سابقه
sin precedentes, de manera sin precedentes
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بی سابقه
sans précédent, de manière sans précédent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بی سابقه
ongekend, zonder precedent
دیکشنری فارسی به هلندی
بی سابقه
ไม่มีตัวอย่าง , อย่างที่ไม่เคยเกิดขึ้นมาก่อน
دیکشنری فارسی به تایلندی
بی سابقه
belum pernah terjadi, dengan cara yang belum pernah terjadi sebelumnya
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بی سابقه
غير معهودٍ , بطريقةٍ غير مألوفةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
بی سابقه
अभूतपूर्व , अभूतपूर्व तरीके से
دیکشنری فارسی به هندی
بی سابقه
חסר תקדים , באופן חסר תקדים
دیکشنری فارسی به عبری
بی سابقه
前例のない , 前例のない方法で
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بی سابقه
전례 없는 , 전례 없이
دیکشنری فارسی به کره ای
بی سابقه
eşi görülmemiş, eşi benzeri görülmemiş bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بی سابقه
isiyojulikana, kwa njia isiyo na kifani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بی سابقه
অভূতপূর্ব , অভূতপূর্বভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
بی سابقه
بے نظیر , بے مثال طریقے سے
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی سلیقه
تصویر بی سلیقه
بد پسند، کژپسند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی ضابطه
تصویر بی ضابطه
بی تربیت، بیقاعده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی سلیقه
تصویر بی سلیقه
بدون ذوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی سلیقه
تصویر بی سلیقه
آنکه معمولاً چیز بد را به جای چیز خوب انتخاب می کند، بی ذوق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کم سابقه
تصویر کم سابقه
کسی که در کاری و شغلی سابقه زیاد ندارد مبتدی مقابل سابقه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی ضابطه
تصویر بی ضابطه
Unruly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
неорганізований
دیکشنری فارسی به اوکراینی